• متخصص اعصاب و وران

اختلالاتی که برای آنها باید به متخصص اعصاب و روان مراجعه کنید:

  • افسردگی

  • اضطراب

  • وسواس

  • ترک مواد و الکل

  • بیش فعالی/کم توجهی

  • تیک و اختلالات یادگیری

  • اختلالات رفتاری و شخصیتی

  • اوتیسم و مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان

  • اختلالات روابط جنسی و بعضی انواع اختلالات خواب

بيماريهاي اعصاب و روان چيست ؟

جسم و روان انسان ارتباط و وابستگي شديد به هم دارند لذا بيماري در هر کدام ، ديگري را نيز تحت تاثير قرار مي دهد عوارض وعلائم بيماري جسمي معمولاً با چشم قابل ديدن و يا با حواس پنجگانه قابل درک مي باشند اما علائم بيماري رواني معمولاً در عواطف ، احساسات و رفتار فرد نفوذ پيدا مي کند و در اوايل بيماري يک حس و حالتهاي مبهمي است که فرد به راحتي آن را درک نمي کند .

تقسيم بندي بيماريهاي رواني :

۱- بيماريهاي خلقي :
خلق همان حالت هيجاني پايدار يک فرد است که گاهي به طور طبيعي در طيفي از شادي وغم در نوسان است . بيماريهاي خلقي با احساسهاي نابهنجار افسردگي و يأس مشخص ميشوند که فرد به صورت مداوم داراي حالتهاي مذکور مي شود و انواع آن عبارتند از :
الف – بيماري افسردگي : خلق افسرده ، از دست دادن انرژي و علاقه ، احساس گناه ، کاهش تمرکز ، از دست دادن اشتها ، افکار خود کشي يا مرگ و مشکلات خواب و … از علائم آن است که خود به چند دسته اختلال افسردگي اساسي ، افسردگي فصلي ، افسردگي اتيپيک يا غيرنرمال يا فيزئول ، افسردگي مضاعف ، اختلال افسرده خويي و… تقسيم مي شود .
ب – بيماري اختلال دوقطبي : همچنان که از اسم آن پيداست داراي دو حالت است که يک حالت آن از علائمي مانند : خلق بالا ، پرش افکار ، کاهش خواب ، افزايش اعتماد به نفس ، خود بزرگ بيني ، افراط در فعاليت ، ولخرجي و افزايش ميل جنسي و …. تشکيل شده است و حالت دوم برعکس ، احساس افسردگي مي باشد که خود به چند دسته اختلال دو قطبي ۱ ، اختلال دوقطبي ۲، اختلال خلق ادواري و .. تقسيم ميشود .

2-بيماري هاي اضطرابي :

اضطراب در بعضي شرايط و مواقع امري طبيعي است اما اگر به صورت احساس فراگيري از نگراني يا وحشت درآيد بيماري تلقي مي گردد که انواع آن عبارت است از:
الف – اختلال هول (پانيک ) : دوره اي از ترس يا ناراحتي شديد است که ابتدا و انتهاي آن مشخص ميباشد که اغلب با بازار هراسي همراه مي باشد که علائم آن به صورت تپش قلب ، تعريق ، لرزش ، احساس خفگي ، درد سينه ، تهوع ، سرگيجه ، ترس از ديوانه شدن ويا مردن ، مورمور شدن ، سرما لرزه و.. مي باشد .
ب – هراس هاي بيمارگوني (فوبيا) : فرد، ترس مداوم و شديد از موقعيتهاي معين يا اشياء خاص و يا مکانهاي خاص دارد و انواع مختلفي مانند هراس اختصاصي ، جمعيت هراسي ، بازار هراسي و … دارد .
ج – اختلال وسواسي – اجباري : وسواس عبارت است از : فکر ، احساس ، انديشه يا حسي عود کننده و مزاحم و اجبار نيز فکر يا رفتاري آگاهانه ، معيارمند و عود کننده است مانند : شمارش ، وارسي ، اجتناب ، شستشو و … که اين افکار وسواسي باعث اضطراب و رفتارهاي اجباري باعث کاهش اضطراب مي شود .
د- اختلال فشار رواني پس از آسيب (PTSD): مجموعه اي از علائم که پس از مواجهه (ديدن يا شنيدن ) با يک عامل فشار آسيب زاي بي نهايت شديد براي فرد بوجود مي آيد که فرد به صورت ترس و درماندگي به اين تجربه پاسخ مي دهد و واقعه را دائماً در ذهن خود مجسم مي کند و در عين حال مي خواهد از يادآوري آن اجتناب کند .
هـ – اختلال اضطرابي فراگير : اضطراب و نگراني مفرط در اکثر اوقات روز درباره چندين واقعه يا فعاليت ، طي يک دوره حداقل شش ماهه تعريف مي شود.

۳-اختلالات روان پريشانه (سايکوز):

اين گونه بيماران به صورت چشمگير حس واقعيت سنجي آنان مختل مي شود و فرد علي رغم داشتن توهم يا هذيان نسبت به بيماري خود بصيرت و آگاهي ندارد که انواع آن عبارتند از :
الف – اسکيزوفرني : فرد از علائم هذيان ، توهم ، تکلم نابسامان ، رفتار نابسامان ، علائم منفي حداقل ۲ تاي آن را به مدت ۶ماه يا بيشتر داشته باشد درصورتيکه علائم کمتر از ۶ ماه باشد به آن اسکيزوفرني فرم اطلاق مي شود .
ب – عاطفه گسيختگي( اسکيزوافکتيو ) : در اين بيماري فرد هم خصايص اختلال خلقي و هم خصايص اختلال روانپريشي را دارد .
ج – اختلال هذياني : اختلالي است که بيمار علامت غالبش عمدتاً يک هذيان ثابت مي باشد و ساير حوزه هاي کارکرد او مشکلي ندارد که انواع مختلفي مانند : بدگماني يا پارانوئيد ، خودبزرگ بيني ، عاشقي ، حسادت و…. دارد .
د- اختلال روانپريشي گذرا: فرد در عرض يک روز تا حداکثر يک ماه به دنبال يک فشار شديد رواني ، اجتماعي ، حس واقعيت سنجي او مختل شده باشد .

۴- اختلالات شبه جسمي :

اين نوع اختلالات عبارتند از : نشانه هاي جسماني که عارضه اي طبي را تداعي مي کنند ولي با هيچ عارضه طبي يا مصرف موادي خاص يا اختلال رواني ديگر قابل توجيه نمي باشند که انواع مختلف آن :
الف – اختلال جسماني کردن : علائم مختلف جسمي متعدد است که با معاينات جسماني و بررسي آزمايشات کافي قابل توجيه نمي باشند .
ب – اختلال تبديلي : يک يا چند نشانه عصبي ( مثلاً ، فلجي ، کوري ، لنگيدن ، بي حسي ، غش کردن ) که با يک اختلال طبي يا عصبي شناخته شده قابل توجيه نبوده و با عوامل روانشناختي واسترس شروع و تشديد شود .
ج – خودبيمارانگاري : اشتغال ذهني بيمار با ترس از بيمارشدن يا اعتياد وي مبني بر ابتلا به يک بيماري جدي .
د- اختلال بدريختي بدن : اشتغال ذهني يا نقص تخيلي (مثل بيني بدريخت ) يا تحريف مبالغه آميز يک عيب خفيف و جزيي در ظاهر جسماني است .
هـ – اختلال درد : وجود دردي که مرکز اصلي توجه باليني است . عوامل روانشناختي نقش مهمي در اين اختلال به عهده دارند .
در تمام اختلالات ذکر شده اختلال ناشي ا زمصرف مواد و اختلال ناشي از طبي عمومي نيز بايد به آنها اضافه کرد .
اختلالات جنسي : اختلالات تجزيه اي ، اختلالات خوردن ، اختلالات خواب ، اختلالات شخصيت ، اختلالات ناشي از سوء مصرف مواد ، اختلالات فراموشي و دمانس و …. از ديگر اختلالات مربوط به بيماريهاي اعصاب و روان مي باشد .

نگاهي به علل و علائم افسردگي به عنوان شايع‌ترين بيماري اعصاب و روان

افسردگي يك اختلال خلقي است كه امروزه در گروه شايع‌ترين بيماري‌هاي اعصاب و روان جاي گرفته است. به گفته كارشناسان؛ احتمال بروز افسردگي در زنان دو برابر مردان است. به دنبال بروز افسردگي، فرد از جامعه، خانواده يا دوستان كناره‌گيري كرده و عملكردهاي وي اعم از شغلي، تحصيلي و خانوادگي مختل مي‌شود. بنابراين شناسايي علايم اين اختلال و فراهم آوردن زمينه‌هاي درماني مناسب بيش از پيش ضروري است.
دكتر اميد رضائي، متخصص اعصاب و روان و عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي در گفت‌وگو با ايسنا، با بيان اين كه افراد به طور معمول طيف وسيعي از حالات خلقي و رواني اعم از شاد و غمگين بودن، خنديدن و غصه‌دار بودن را تجربه مي‌كنند، تصريح كرد: افراد به طور طبيعي بر اين حالات خلقي روحي – رواني تسلط داشته و قادر به كنترل آنها هستند. در اختلالات خلقي اين احساس تسلط از بين رفته و فرد از اين بابت دچار رنج فراواني مي‌شود.
شيوع افسردگي در زنان دو برابر مردان است
اثرات زايمان، تفاوت‌هاي هورموني و فشارهاي رواني و اجتماعي از علل افسردگي در زنان
به گفته دكتر رضائي، فرد افسرده توانايي كنترل اين روحيه و خلق افسرده را ندارد. افسردگي حدود 10 تا 25 درصد در زنان و 5 تا 10 درصد در مردان شايع است. تفاوت‌هاي هورموني بين دو جنس زن و مرد، اثرات زايمان و تفاوت فشارهاي رواني و اجتماعي در زنان و مردان از جمله علت‌هاي شيوع دو برابري افسردگي در زنان نسبت به مردان است.
عوامل ژنتيكي‌، اتفاقات روانشناختي، عوامل اجتماعي و معنوي در بروز افسردگي موثرند
اين متخصص اعصاب و روان با بيان اين كه افسردگي مانند هر اختلال اعصاب و روان ديگر در چهار حوزه ريشه دارد، تصريح كرد: مسايل زيست شناختي مانند عوامل ژنتيكي در بروز افسردگي موثراست. بنابراين افراد داراي سابقه خانوادگي، اختلالات اعصاب و روان، مستعد بروز افسردگي هستند. اتفاقات روانشناختي نيز در بروز افسردگي نقش مهمي دارند. به عنوان مثال فردي كه شريك عاطفي خود را از دست داده در معرض خطر ابتلا به افسردگي قرار دارد.
وي افزود: برخي از عوامل در سطح اجتماع معمولا به شكلي غيرمحسوس افراد را تحت تاثير قرار مي‌دهند. عوامل معنوي از ديگر عوامل موثر در بروز افسردگي است. بر اين اساس اختلالات اعصاب و روان در افرادي كه به يك وجود لايزال قدرت معتقدند كمتر مشاهده مي‌شود.
دكتر رضائي ادامه داد: اين چهار مورد مي‌توانند تنظيم و تعادل در محيط مغز را بر هم زده و اختلالات اعصاب و روان را بوجود آورد كه يكي از اين اختلالات افسردگي است. همچنين بسته به اين كه كدام بخش از مغز تحت تاثير بيشتري قرار گرفته باشد، علايم متفاوت بروز مي‌كند.
به گفته وي، اين خلق افسرده از نظر بيمار مبتلا، كيفيت مشخصي دارد كه مي‌توان آن را از يك احساس طبيعي دلتنگي و سوگواري متمايز كرد. به اين ترتيب بيمار احساس مي‌كند در دوره‌اي قرار گرفته كه احساس غمگيني و دلتنگي وي متفاوت از احساس غمگيني وي در يك حالت طبيعي است. بيماران افسرده علايم بيماري خود را نوعي درد مشقت‌بار روحي توصيف كرده و حتي گاهي از اين مسئله شكايت مي‌كنند كه قادر به گريه كردن نيستند. در مقابل گروهي ديگر نيز قادر به كنترل گريه خود نيستند.
گوشه‌گيري و كناره‌گيري از جامعه، خانواده و دوستان از علايم ديگر افسردگي
حدود دو سوم بيماران افسرده گاهي به خودكشي فكر مي‌كنند
اين دانشيار روانپزشكي افزود: گاهي بيماران افسرده از جامعه، خانواده يا دوستان خود كناره‌گيري كرده و حتي از انجام فعاليت‌هايي كه زماني مورد علاقه وي بوده، لذتي نمي‌برد. همچنين ممكن است فرد از اين گوشه‌گيري آگاهي نداشته و ديگران متوجه آن شوند. حدود دو سوم كل بيماران افسرده گاهي به خودكشي فكر كرده و از اين مقدار 10 تا 15 درصد گاهي اقدام به خودكشي هم مي‌كنند.

تفاوت روانپزشک و روانشناس چیست؟

روانپزشک و روانشناس هر دو در حوزه مسایل روان کار می­‌کنند؛ با این حال، کارکردی متفاوت دارند. اولی پزشک است و پس از فراغت از تحصیل در پزشکی عمومی، وارد رشته تخصصی روانپزشکی می­‌شود و در نهایت «متخصص روانپزشکی» یا همان «متخصص اعصاب و روان» نام می­‌گیرد. دومی (روانشناس) در رشته­‌ای از رشته­‌های علوم انسانی تحصیل کرده است. روانشناسی شاخه­‌های گوناگونی دارد که یکی از آنها با درمان بیماران در ارتباط است و «روانشناسی بالینی» نام دارد.

روانپزشک وظیفه «تشخیص» مشکل یا بیماری را برعهده دارد و بر اساس تشخیص، مدیریت درمان را بر عهده می­‌گیرد. به بیان دیگر، او با در نظر گرفتن جهات مختلف مشکلات فرد مراجع، باید بتواند منشأ جسمانی، روانی، خانوادگی یا اجتماعی مسایل پیش­‌آمده را تشخیص دهد و در صورت وجود یک بیماری، آن را از موارد مشابه تمیز دهد. او ممکن است فرد مراجع را برای انجام آزمایش تشخیصی به آزمایشگاه بفرستد یا از روش­‌های نوار مغزی یا تصویربرداری تشخیصی کمک بگیرد. پس از تعیین تشخیص، او باید مناسب­‌ترین شیوه یا شیوه­‌های درمان را انتخاب و اعمال کند. این روش­‌ها شامل تجویز دارو، اجرای روان­‌درمانی یا مشاوره، و در مواردی به کارگیری دستگاه یا ابزاری برای درمان است. روانپزشک ممکن است فرد مراجع را برای اجرای آزمون­‌های (تست­‌های) روانشناسی یا اجرای روان­‌درمانی به کارشناس ارشد یا دکتر روانشناسی بالینی ارجاع دهد و در مواردی از یاری مددکار اجتماعی یا کاردرمانگر بهره گیرد. در بسیاری از موارد بدون سود بردن از چنین تیمی، نتیجه دلخواه به­ دست نمی­‌آید.

دیگر متخصصین درمانگاه چهاردانگه